کد مطلب:140481 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

اسب تاختن اولاد زنا بر بدن مبارک سیدالشهداء
مرحوم كلینی در كتاب كافی شریف از ادریس بن عبدالله نقل كرده: [1] لما قتل الحسین ارادوا القوم ان یوطئوه الخیل

هنگامی كه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام شهید شد لشگر كافر كوفه و شام خواستند بر پیكر آن حضرت اسب بتازند فضه خادمه محضر علیا مكرمه حضرت زینب سلام الله علیها عرضه داشت: ای خانم سفینه كه غلام آزاد كرده رسول خدا بود وقتی در دریا كشتی او شكست و به آب افتاد خود را به جزیره رسانید، شیری در آن جزیره قصد هلاكت او را كرد، سفینه گفت: یا اباالحرث انا مولی رسول الله ای شیر من آزاد كرده رسول خدایم، مرا اذیت مكن فهمهم بین یدیه حتی اوقعه بین الطریق چون شیر نام مبارك رسول خدا صلی الله علیه و آله را شنید متعرض هلاك او نشد، همهمه كرده باشاره او را آورد بر سر راه رسانید.

سپس فضه خاتون محضر علیا مخدره زینب كبری سلام الله علیها عرضه داشت:

ای بانو شنیده ام در این حوالی شیری است اگر مرا مرخص فرمائی بروم آن شیر را از این واقعه خبر كنم شاید در این درماندگی به فریاد ما غریبان برسد و جسد مولای ما را حراست كند.

علیا مخدره اجازت داد.

فضه روی به صحرا نهاد تا خود را به محل آن شیر رساند نزدیك رفت و با صدای بلند فرمود: یا اباالحارث، فرفع رأسه ای شیر، شیر سرش را بلند نمود.

ثم قالت: أتدری ما یریدون ان یعملوا غدا بابی عبدالله علیه السلام؟ سپس فضه خاتون فرمود: ای شیر می دانی این گروه از خدا بی خبر فردا چه خیالی دارند و می خواهند


كه بر سلطان دنیا و آخرت چه بنمایند؟

یریدن ان یوطئوا الخیل ظهره اراده كرده اند اسب ها را بر بدن سید الشهدا بتازند و استخوان سینه و پشت آن حضرت را توتیا سازند.

چون شیر این خبر كدورت اثر را شنید غرش كنان و اشگ ریزان روی به قتلگاه سید الشهداء آورد و با چشم پر حسرت به آن كشته ها نگریست و زار زار گریست و در تفحص جسم و پیكر بی سر سرور شهیدان میان كشته ها می گشت به هر كشته كه می رسید نگاهی می كرد و می گذشت تا آنكه به بدن چاك چاك امام علیه السلام رسید پیكری دید كه تمام اعضاء و جوارحش از هم گسسته و هیچ عضو سالمی از آن نمانده دست خود را روی آن كشته به خون آغشته نهاد لشگر كوفه و شام وقتی پیش آمدند و خواستند مركبان خود را بر پیكر امام علیه السلام بدوانند آن منظره را دیدند خبر به پسر سعد حرامزاده دادند آن ملعون گفت این فتنه ای است كه نباید افشاء و آشكار شود سپس به لشگریان امر نمود كه از تاختن مركبان بر نعش مطهر امام علیه السلام فعلا منصرف شوند آن گروه بی دین و از خدا بی خبر منصرف شدند و از نعش برگشتند، آن شیر روز عاشوراء و شب را در آنجا ماند و از نعش مطهر امام علیه السلام حراست نمود و فردای آن كه روز یازدهم بود قتلگاه را ترك و رفت و عصر روز یازدهم كه عمر سعد اجساد خبیثه كفار كوفه و شام را امر كرد دفن كنند فرمان داد چند نفر اسب بر بدن مطهر امام علیه السلام بتازند تا دستور ابن زیاد حرامزاده اجراء شده باشد.

مؤلف گوید:

طبق فرموده مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار [2] اسامی افرادی كه اسب بر بدن مطهر امام علیه السلام تاختند عبارتست از: 1- اسحق بن حیوة الحضرمی [3] .) 59- اخنس بن مرثد 3- حكیم بن طفیل السنبسی 4- عمرو بن صبیح الصیداوی 5-


رجاء بن منقذ العبدی 6- سالم بن خیثمه 7- صالح بن وهب الجعفیان 8- واحظ بن ناعم 9- هانی بن ثبیت الحضرمی 10- اسید بن مالك

از ابوعمرو زاهد مروی ا ست كه به نسب ایشان نظر كردم هر ده نفر ناكس و زنازاده بودند و جناب مختار علیه الرحمه وقتی بر ایشان دست یافت فرمان داد دست و پاهای آنها را با میخ ها به زمین كوبیدند آنگاه اسب بر ابدان خبیثه آن زنازادگان دواندند تا به جهنم واصل شدند.

تنبیه و تذكر

اخبار متعددی وارد شده اند كه تمام پامال شدن بدن مطهر امام علیه السلام را زیر دست و پای مركبان اثبات می كنند از جمله روایتی است از حضرت امام باقر علیه السلام، در فقره آخر این حدیث آمده است:

و لقد قتل بالسیف و السنان و بالحجارة بالخشب و بالعصا و لقد اوطوه الخیل بعد ذلك. [4] .

حضرت می فرمایند:

حضرت سید الشهداء علیه السلام با شمشیر و نیزه و سنگ و چوب و عصا كشته شد و بعد با مركب ها بدن مطهرش را پایمال كردند.


[1] اصول كافي ج(1) طبع آخوندي ص(465) حديث(8) .

[2] بحارالانوار ج (45) ص(59) .

[3] بحارالانوار ج(45) ص(2)

[4] بحارالانوار ج(45) ص(91) .